yaranemehr

Friday, April 14, 2006

صلح دوستي و ارتباط جهاني

دوستان زيباترين كلماتي كه بنظرم آمد صلح و دوستي بود - فرهنگ غني فارسي آكنده است از كلام محبت و غناي اين فرهنگ در عشق نهفته در آن .
ز جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
ملت ايران هميشه تاريخ پيام آور صلح بوده است و اگر ما جنگي در تاريخ ملي ايران مي بينيم يا دفاع بوده است و يا جور و جنگ طلبي حكام زمان و ملت همواره بعنوان لشكريان اين درگيريها سپاهي حكام گشته است و قرباني زياده خواهي آنان . چرايي اين انقياد چه مي تواند بود؟
آنچه همواره و در طول تاريخ اين ملت ديده شده است اعتماد به حكومت و حاكم وقت است ما به حكام به عنوان ولي و مرشد خود نگريسته ايم واز آنان نه رعايت قانون كه همه چيزمان را خواسته ايم و چه بسا همين انديشه ما را به انقياد كور از صاحبان قدرت حاكم كشانده است ايراني عاشق است و جان عاشقان در رگ و پي وهمه وجود دارد وهمين عشق او را از تفكر منطقي باز داشته است چه آنكه حكام, واليان عشق نبوده اند و با استفاده از اين وجهه عاطفي تاراج گر جان و دل ايراني شده اند . حق حقيقي ما انديشه و دل به درياي محبت سپردن است كه ايراني عاشق بوده است عاشق خواهد بود و عاشق مي ماند . عاشق صالح است و صالح محبوب , چه بسا ما بتوانيم بيش از هر قدرت و قدرت نمايي با تكيه بر صلح و مهر و رعايت حقوق كشورها و ملت ها در پندار, كردار و گفتار با تكيه بر غناي فرهنگ فارسي و با توجه به انچه در هويت فرهنگي ما نهفته است جهاني را به خويش معطوف سازيم و همان گوييم كه شيخ اجل فرمود :
بني ادم اعضاي يكديگرند
كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوي بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

1 Comments:

Post a Comment

<< Home