yaranemehr

Wednesday, May 31, 2006

ا لهي نامه

الهی! تو دوستان را به خصمان می نمایی، درویشان را به غم و اندوهان می دهی، بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی! از خاک آدم کنی و با وی چندان احسان کنی، سعادتش بر سر دیوان کنی و به فردوس او را مهمان کنی، مجلسش روضه ی رضوان کنی، ناخوردن گندم با وی پیمان کنی و خوردن آن در علم غیب پنهان کنی، آنگه او را به زندان کنی و سال ها گریان کنی، جباری تو کار جباران کنی، خداوندی، کار خداوندان کنی، تو عتاب و جنگ همه با دوستان کنی.

الهی! بنده با حکم ازل چون برآید؟ و آنچه ندارد چه باید، جهد بنده چیست، کار خواست تو دارد، بنده به جهد خویش کی تواند؟

1 Comments:

  • سلام.متن بسیار زیبایی بود.منو یاد دوران دبیرستان انداخت.یادم میاد اون موقع عاشق متن های مناجاتنامهء خواجه عبدالله انصاری شده بودم در حدی که دلم می خواست مناجات ها رو به جای اینکه بخونم، بخورم! نمی دونم به این حد علاقه به یه متن رسیدی؟! من هم به تقلید از پیر هرات چنین متن هایی دارم.یادم باشه تو وبلاگم بنویسمشون.موفق باشی

    By Anonymous Anonymous, at 9:03 AM, June 01, 2006  

Post a Comment

<< Home