به ياد صمد بهرنگي
چند دقيقه بعد خرگوش از راه رسيد. دو تا برگ نرم و پهن به دندان گرفته بود. آنها را داد به عروسك. وقتي چشمش به كرم افتاد ، سلام كرد و گفت: عجب مجلس دوستانه اي
كرم شب تاب گفت: رفيق خرگوش ، من هميشه مي كوشم مجلس تاريك ديگران را روشن كنم ، جنگل را روشن كنم ، اگر چه بعضي از جانوران مسخره ام مي كنند و مي گويند با يك گل بهار نمي شود. تو بيهوده مي كوشي با نور ناچيزت جنگل تاريك را روشن كني
خرگوش گفت: اين حرف مال قديمي هاست. ما هم مي گوييم هر نوري هر چقدر هم ناچيز باشد ، بالاخره روشنايي است
از كتاب اولدوز و عروسك سخنگو
از كتاب اولدوز و عروسك سخنگو
4 Comments:
سلام دوست جدیدم! متن کوتاهت رو از کتاب اولدوز نه حالا که چندیدن بار برای بچه ها خوندم.روح صمد بهرنگی این معلم دلسوز و زحمت کش مناطق محروم شاد. بقیه مطالبت رو هم خوندم و لذت بردم.گمون کنم برای من هم اینجا مطالبی باشه که با روحیه ام همرنگ باشند.لینک شما رو اضافه کردم تا از نوشته هات بیشتر استفاده کنم.موفق و پیروز باشید...راستی تیتر متن ها مشکل داره،این خیلی ناراحت کنندست.درستشون کن.متن مربوط به تصور ما آدم ها از خودمون در طبیعت به عنوان سلطان...در حالی که مصرف کننده و زباله سازی بیش نیستیم....خیلی جالب و اثرگذار بود...موفق باشی
By
Anonymous, at 1:21 PM, May 24, 2006
سلام فاطمه
يادم افتاد به دوران كودكي اونموقع ها كتاباي صمد و ميخوندم و با اينكه از خانواده فقيري نبودم از بچه هاي پولدار بدم ميومد و امروز برام ياد صمد شيرين و دلپذيره ولي اين پيام اونو كه توي همه كتاباش ديدم نميتونم قبول كنم چون ميبينم هميشه ثروت ناز پروردگي و فقر آزادگي و شرافت نمياره معيار نه حسابهاي بانكي ما بلكه توجهيه كه به هويت حقيقي مون ميديم در هر موقعيت اجتماعي كه هستيم اين مهمه كه بدونيم به كجا آمديم و براي چه آمديم
تيتر مقاله ها اختيارشون دست من نيست و فونت آن اجباريه اين سيستم براي فارسي نويسي طراحي نشده و شرايط تحميلي مختلفي براي فارسي نويسان بوجود مي اره از جمله موردي كه تو گفتي در ضمن لينك من كه به آن اشاره كردي تا اين تاريخ توي وبلاگت نبود
By
مهران, at 8:14 PM, May 24, 2006
باز هم سلام.ممنون از توجهت.اما معذرت می خوام از بابت لینک! قصد داشتم بعد از کامنتی که براتون گذاشتم لینک رو اضافه کنم که برق قطع شد :) الان این کار رو کردم.موفق باشید
By
Anonymous, at 9:48 PM, May 24, 2006
سلام.از راهنمائیت بابت استفاده زیاد از علادم نوشتاری ممنونم.شاید این به نوعی برای من عادت شده و حس می کنم بیشتر روحیات منو موقع نوشتن به خواننده منتقل می کنه.اما در متن جدید توصیه تو کاملا رعایت شد:)ضمنا منظورت رو از اینکه مقاله اول منو تو وبلاگت زدی نفهمیدم! چون چیز تازه ای اینجا ندیدم.موفق باشی
By
Anonymous, at 12:12 PM, May 25, 2006
Post a Comment
<< Home