yaranemehr

Tuesday, June 13, 2006

با تشكر از نظر هاي دوستان

يكي از دوستان در ارتباط با پستي كه قبل از اين داشتم به من گفت تو شيعه اي پس چرا به روح پس از مرگ فكر نكردي ؟ براستي كه اين سوال را مي توانيم از خودمان داشته باشيم
چندي پيش پدرم به خاك سپرده شد 85 سال داشت با سالها زندگي پر از ماجرا او تاريخچه ايران معاصر بود متولد 1300 شمسي قمري و جوان دوران مد رنيست زمانه خود , شهريور 1320 كه ايران مورد اشغال غير رسمي دول متفقين قرار گرفت پدرم 20 سال داشت ودر دوران پهلوي دوم جواني برومند بود ايشان از نو گرائي به هيچ عنوان كم نگذاشته بود , نوگرائي آنزمان با همه جلوه هاي غربي كه به عنوان مدرنيسم بر ما فرود آمده بود. ايشان تمام دوران جواني و حتي سنين جا افتادگي را در اوج خوش گذراني طي كرده بود و با گذر ايام پير شد و بسيار پير و بالاخره شبي از شبهاي معمول روز گار جان به جان آفرين تسليم كرد وفرداي ان روز سپرده شد به خاك . زماني كه ايشان را در قبر مي گذاشتند به اين سير تاريخي فكر مي كردم كه كجاي اين دوران پدرم به روح پس از مرگ خود مي انديشيد ؟ آيا هيچكدام از ما به اين مفهوم انديشيده ايم ؟ ما همه اينطوريم , مي آييم و مي ميريم و اين وسط به چه مي انديشيم مگر به بقايمان ؟ به راستي براي زنده هاي اين عالم تفكر مرگ ماهيتي مطرح دارد ؟ لطفا به من جواب بدهيد و نظر خود را بفر ماييد شايد تعقلي چند در اين باره چندان هم خالي ازلطف نبا شد , پير يا جوان همه مان روزي در اين موقعيت قرار خواهيم گرفت كه خاك مردگي بر سرمان بپاشند
با تشكر از نظر هاي دوستان

8 Comments:

  • خواندم این پستتان را. اما بیشتر از آن این جمله توجه ام را جلب کرد:
    مهم نيست چه داريم و كجا هستيم مهم آن چيزي است كه به آن مي انديشيم

    By Anonymous Anonymous, at 10:23 AM, June 14, 2006  

  • تسلیت به خاطر غم از دست دادن پدرتان

    By Anonymous Anonymous, at 10:24 AM, June 14, 2006  

  • مرگ من روزی فرا خواهد رسید

    در بهاری روشن از امواج نور

    در زمستانی غبارآلود و دور

    یا خزانی خالی از فریاد و شور

    فروغ
    دست مرگ به زندگانی جسمانی ما پایان خواهد داد.
    پس از آن نمی دانم چه خواهم شد.
    جسمم خوراک ماران و موران
    روحم را نمی دانم چه میشود و کجا می رود؟
    سعی من در این دنیا این است که یادگار خوبی از خود بگذارم .اگر بتوانم.

    By Blogger پــروانه, at 1:03 PM, June 14, 2006  

  • سلام
    ممنون که ما رو فراموش کردید (شوخی کردم)
    فوت پدرتون را تسلیت میگم و پستتون خیلی زیبا بود .نکات جالبی داشت در ضمن من مطمئنم که شما مسلملنید.
    خوش باشید.

    By Anonymous Anonymous, at 2:08 PM, June 14, 2006  

  • دیروز نوشته ات رو خوندم! اما همینطور تو فکرم.نه ابنکه به اعتقاداتم شک کرده باشم یا تردیدی داشته باشم.نه.اما راستش نتونستم مفهوم کلی کلام تو رو درک کنم! من به مرگ به عنوان یه شروع تازه نگاه می کنم.این نگاه توی زندگیم خیلی موثر هست.سعی می کنم طوری زندگی کنم که با مرگ شروع تازه خوبی داشته باشم.سعی می کنم اون موقع پشیمون نباشم.موفق باشی

    By Anonymous Anonymous, at 11:43 PM, June 14, 2006  

  • بازم سلام! من هنوز نتونستم با قسمت نظرات وبلاگ تو کنار بیام!! ببین برای کامنت من اسم نگذاشته! از دستش شاکیم :)

    By Anonymous Anonymous, at 11:45 PM, June 14, 2006  

  • Salam Kako,

    Say kon sheraye pedaremouno gir biari o chap koni.
    Ghorbanat

    By Blogger dariush, at 11:15 AM, October 09, 2007  

  • سلام
    راستش منم گیر همین سوالم.
    تو وبلاگ هم راجع به این یک پستی داشتم. خوشحال میشم، سر بزنید و اگر پاسخی دارید بشنوم

    By Anonymous سارا, at 9:10 PM, December 08, 2010  

Post a Comment

<< Home